آموزش حقوق شهروندی در مدارس


واژه شهروند معادل واژه انگلیسی Citizenاست که در آن واحد می تواند دارای دو مفهوم باشد. نخست مفهومی که دارای یک منشا تاریخی است، یعنی زمانی که انقلاب های سیاسی بورژوازی در قرن نوزدهم اتفاق افتاد و دولت های جدیدی به وجود آمدند که مدعی شدند مشروعیت خود را دیگر نه همچون دولت های گذشته از بالا( از کلیسا یا از اشرافیت) بلکه از پایین یعنی از «مردم» یا «ملت» می گیرند. از این زمان شهروند به معنی واحد تشکیل دهنده مردم یا ملت است. در این معنا شهروند یک مفهوم کاملا سیاسی و حقوقی است که در قوانین تمام دولت های ملی به آن اشاره شده است. این واحد اجتماعی بر اساس گروهی از قراردادهای اجتماعی یا همان قوانین گوناگونی که در حوزه های
مختلف زندگی وجود دارد با دولت پیوند می خورد. مفهوم شهروند معنای دیگری نیز دارد که این معنا بیشتر در کشور ما (ایران) رایج است. در این معنا، به هر یک از ساکنان شهر می توان شهروند گفت زیرا در چارچوب حقوقی و سیاسی گروهی از وظایف و حقوق تعریف شده قرار می گیرند.

از مفهوم “شهروند” در طی دوران مختلف تاریخی درکشورمااستفاده نشده است. به عبارت دیگر آنچه در لفظ و کلام یا به صورت حقوق رسمی موجود نبوده است در هنجارهای اجتماعی دوره های مختلف تاریخی جود داشته است که قدیمی ترین الگوی آن نیز از تعلیمات زرتشتی الهام گرفته شده بود.
یکی از مسائل مهمی که در رابطه با مفهوم شهروند و شهروندی وجود دارد این است که چگونه می توان آن را تعلیم و آموزش داد تا بر اساس آن شاهد اجرای صحیح آن در جامعه و شناخت وظایف و تکالیف مبتنی بر آن بود. در این رابطه صاحب نظران مدرسه را بهترین مکان برای آموزش و تعلیم این مقوله می دانند. آنها معتقدند چون مدرسه بعد از خانه دومین محیطی است که کودکان و نوجوانان قسمت اعظم وقت خود را در آن سپری می کنند، و نقش مهمی در رشد شخصیت و انتقال دانش و مهارت های زندگی به آنها دارد، در نتیجه آشنایی با شهروند و شهروندی نیز از جمله مهارتهایی است که در مدرسه باید آموزش داده شود و دانش آموزان رده های مختلف تحصیلی باید حقوق، تکالیف و مسئولیتهای شهروندی را در مدرسه فرابگیرند. به عبارت دیگر گنجاندن مطالب مهم و ضروری در مورد حقوق شهروندی براساس اصول و قواعد در برنامه درسی و کاربردی ساختن آنها توسط نظام آموزش و پرورش حاکم بر هر کشوری، افراد متعهد و مسئول و آگاه را پرورش خواهد داد که خواهند توانست نظام نماینده –شهروند را (که نظامی عادل و قانونمند است) بنا نهند؛ نظامی که افراد جامعه در آن حق آزادی، حق مشارکت، حق انتخاب و…. را داشته باشند. برخی از صاحب نظران نیز ضرورت آموزش شهروندی را پرورش قابلیتهایی در فرد که با افراد دیگر جامعه همزیستی اجتماعی سالمی پیدا کنند می دانند. در واقع فرد با آموزشهایی که در زمینه حقوق شهروندی از طریق نظام آموزشی و مدارس دریافت می کنند به فردی مستقل که دارای حس مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی رشد یافته ای باشد تبدیل شود و عضو سودمندی برای جامعه گردد. به همین دلیل آشنا شدن با این حقوق و ضرورت آموزش آنها به شهروندان، مزایای زیادی می تواند داشته باشد. بنابراین آموزش حقوق شهروندی در مدارس ضرورت پیدا خواهد کرد.



 حقوق مدنی: به حقوق فرد در قانون اطلاق می شود .


این حقوق شامل امتیازاتی است که بسیاری از ما امروز آن را بدیهی می دانیم اما بدست آوردن آنها زمانی دراز طول کشیده است. حقوق مدنی شامل : آزادی افراد برای زندگی در هر جایی که انتخاب می کنند، آزادی بیان و مذهب، حق مالکیت و حق دادرسی یکسان در برابر قانون است.
 حقوق سیاسی: به ویژه حق شرکت در انتخاب شدن، رفاه اقتصادی و امنیت مربوط می شود. این حقوق شامل، مزایای بهداشتی و درمانی، تامین اجتماعی در صورت بی کاری و تعیین حداقل سطح دستمزد است.
از آنجا که آموزش شهروندی برای آماده کردن دانش آموزان و افراد از نظر دانش کافی و درک تاریخ ملی و ساختارهای زندگی سیاسی و مدنی تلاش می کند، متوجه خواهیم شد که آموزش شهروندی تنها به آموزشهای مدرسه ای محدود نمی شود بلکه باید درون خانواده، مدرسه، جامعه و محل کار و به وسیله سایر نهادها و بنیادها ی اجتماعی به صورت آموزش تا پایا ن عمر افراد ارائه شود .
در پژوهشی که دکتر لویسی شهیدی  با عنوان “نوآوری در آموزش، زندگی به شیوه شهروندی را چگونه
می توان آموخت”، مطالبی در مورد حقوق شهروندی و آموزش آن آورده است. وی در ابتدا سه نوع حقوق اصلی را که حقوق مدنی،سیاسی و حقوق اجتماعی –اقتصادی می باشد را مطرح کرده که امروزه به منزله یک امرجهانی تلقی شده که قابل تفکیک می باشند و از نظر اخلاقی سودمند و قابل بهره وری هستند.
*حقوق اجتماعی –اقتصادی: عبارتنداز امنیت جانی، امنیت مالی، همچنین دارا بودن حق زندگی به مانند یک فرد متمدن و برخورداری از حق آموزشی و تحصیل، عدالت اجتماعی و اقتصادی.

 


آموزش شهروندی


آموزش شهروندی عبارت از رشد و پرورش دادن ظرفیتهای افراد و گروه ها برای مشارکت و تصمیم گیری و عمل آگاهانه و مسئولانه در زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است. این آموزشها شامل حقوق انسانی، رشد مستمر و همه جانبه، اخلاق و ارزشها، صلح و مسالمت جویی، برابری اجتماعی و حرمت نهادن به تفاوتهاست.
از آنجا که رسانه های عمومی (تلویزیون ،رادیو ، اینترنت ، روزنامه ها و مجلات ) نقش مهمی در شکل گیری و تغییر نگرش و اندیشه و رفتار شهروندان دارند و ممکن است حقوق انسانی آنان را مخدوش کنند و از آنجایی که این کار در همه جای جهان صورت می گیرد، آموزش و شناخت روش ها و عملکردهای رسانه ها و چگونگی اطلاع رسانی درست و نادرست و قضاوت عینی در قبال رسانه ها ضرورت می یابد. در مورد دانش و هنرها نیز، که در عصر کنونی تاثیر عظیمی بر بینش و نگرش و رفتار شهروندان، به ویژه کودکان و نوجوانان و جوانان دارند لازم است آموزشهای کافی به دانش آموزان داده شود.
بعلاوه آموزش شهروندی مهم است چون افراد جامعه باید یاد بگیرند که به نحوی موثر در بهبود بخشیدن به امور گوناگون جامعه محلی و ملی و جهانی مشارکت کنند. تربیت شهروندان فعال و مسئول کمک بزرگی به پیشرفت فردی و اجتماعی و حفاظت از طبیعت و محیط زندگی است. این آموزشها می تواند توسط خانواده و مدرسه و رسانه های همگانی و نهادهای اجتماعی صورت گیرد، اما مسئولیت اصلی آن بر دوش نظام آموزش و پرورش است که باید به گونه ای عملی و در جریان ارتباطهای دانش آموزان با یکدیگر و با سایر افراد و گروه‌ها از آنان شهروندانی فعال و مسئول بسازد.
از آنجا که ادراک افراد از حقوق و مسئولیتهای شهروندی متفاوت و گاهی متعارض است، همه ی افراد نیازمند آموزش شهروندی برای کنش و واکنش مسالمت آمیز در برخورد با تفاوتها هستند. این آموزش ها می تواند در برگیرنده راهبردهای گفت و گو، مصالحه، آگاهی یافتن از فوائد تفاوتهای فردی و اجتماعی، رشد ویژگیهای درونی پذیرش تفاوتها و آگاهی از تعارض های تهدید کننده حقوق انسانی ( مانند نژاد پرستی، تبعیض جنسی، برتربینی گروههای معین اجتماعی و فرهنگی و تعصبات فرقه گرایانه) و ضرورت مقابله با آنهاست.
از آنجا که شهروندی یک فرایند مر بوط به تمام عمر است. همه افراد در تمام طول زندگی خود نیازمند آموزشهای متناسب با شهروندی در مراحل گوناگون زندگی هستند. دانش آموزان نیز نیازمند آن هستند که در زمینه های اخلاقی، رشد اجتماعی و دانش و درک درست از جهان آموزش ببینند، در تمام تصمیم گیریهای مربوط به خودشان در خانه و مدرسه و جامعه مشارکت کنند و به عنوان یک شهروند، به صورتی فعال در مناسبات اجتماعی متناسب با احوال خودشان قرار گیرند .
آموزش و پرورش باید به کودکان و نوجوانان کمک کنند تا شهروندانی مسئول، مشارکت کنندگانی فعال در امور زندگی اجتماعی و فرهنگی، یادگیرندگانی موفق و علاقه مند و افرادی متکی به خود و قابل اعتماد بار آیند. وقتی که دانش آموزان به سن نوجوانی و جوانی می رسند مدرسه باید به آنان بیاموزد که چگونه یک زندگی مستقل برای خود ایجاد کنند و علاوه بر مهارتهای ضروری، مشاوره و آموزش لازم در زمینه ادامه تحصیلات، پیدا کردن شغل، استقلال یافتن از خانواده، مدیریت امور مالی خود و آشنایی با قوانین و برقراری ارتباط با ادارات و مسئولان دولتی به آنان آموزش دهد. نوجوانان و جوانان نیازمند ترکیب پیچیده ای از شایستگیهای فکری و رفتاری و مهارت های گوناگون نظری و عملی برای آغاز زندگی مستقل خود هستند و مدرسه باید نقش خود در کمک به آنان را در این امور پیچیده ایفا کند تا بتوانند به زندگی اجتماعی وارد شوند و نقش مستقل خود به عنوان یک شهروند مسئول را ایفا کنند.


ضرورت آموزش حقوق شهروندی


با ذکر مولفه های حقوق شهروندی می توان به ضرورت آموزش حقوق شهروندی در مدارس پی برد. برخی از مولفه های حقوق شهروندی موارد زیر را شامل می شود:
حق آزادی و اظهار نظر، امنیت فردی، آزادی مهاجرت، آزادی اجتماعات، بر خورداری از محیط زیست سالم، بر خورداری از تسهیلات آموزشی بدون تبعیض، تعهدات دولت به مشورت با جامعه، احترام به عقاید همه، برابری انسانها، ضرورت اشتغال زایی و آموزش برای مردم محلی، آزادی انتخاب و شغل، حق رای دادن و نامزد شدن در انتخابات و…. می بینیم که هر کدام از این مولفه ها حق آزادی و اظهار نظر به فرد میدهند. یعنی اینکه فرد می تواند اختیار بیشتری در سیاست گذاری دولت داشته باشد و در این صورت احتمال انعکاس خواسته ها و آرمانهای مردم بیشتر
می شود. این مردم عادی هستند که نتایج سیاستهای دولت را عملا لمس می کنند و تنها اگر مجراهایی کارامد و منسجم برای فشار آوردن و تاثیر گذاری از پایین وجود داشته باشد، دولت نیز نتایج واقعی عملکردهای خود را منعکس می کند.
حال اگر در مدارس دانش آموزان با آزادیهایی که جزء حقوق مدنی و سیاسی افراد است و از جمله آنها آزادی بیان، آزادی اجتماعات، امنیت فردی و … آشنا شوند. نه تنها موجب رشد فردی در آنها فراهم می گردد، بلکه باعث افزایش روحیه مشورت، مشارکت، شرکت در تصمیم گیریهای گروهی وتوجه به انجام کارهای جمعی در آنها نیز می گردد. لازم به ذکر است که آشنایی دانش آموزان با حقوق مطرح شده و پیوستن به دیگران و تلاش برای هدفهای مشترک، با هدفها یا تصمیم گیری های جمعی و نظارت مردم بر دولت تفاوتی ندارد. چون این حقوق، پایه های اساس چنین قدرتی را برای جامعه فراهم می آورند. در ضمن افراد و دانش آموزان با درک اینکه حقوق آنها مغفول واقع نمی شود و تضییع نمی گردد در انجام کارهای محوله فعالیتهای بیشتر و بهتری انجام می دهند.
در کشورهایی که برای شهروندانشان ارزش ویژه ای قائل هستند، رسیدگی به خسارات ناشی از تصمیمات غیر قانونی دولت از طریق دادگاه ها صورت می پذیرد. در مواردی نیز که سوءمدیریتی (مثل غفلت آنان از مسائل، تاخیر در انجام وظایف یا تمایل به خود رایی)وجود دارد نیز می توان از نمایندگان منتخب در خواست رسیدگی و اصلاح امور را کرد. برای مثال نهادهایی به نام “منشور شهروند ” تاسیس شده است که از طریق آن خساراتی که در نتیجه عدم توجه به معیارهای مشخص از سوی دولت بر مردم تحمیل شده است جبران می شود.

 


چگونگی آموزش حقوق شهروندی


طییعتا آموزش حقوق شهروندی از وظایف نظام آموزشی و بالاخص مدرسه می باشد. مهمترین هدف یک مدرسه تربیت یک شهروند خوب برای جامعه است (از جمله کشورهایی که در زمینه آموزش حقوق بشر وشهروندی توسط مدارس پیشرفت زیادی داشته است، کشور سوئد است). در مدارس، آموزش حقوق شهروندی باید از تمام مراحل برنامه درسی ملحوظ شود و چنین نباشد که رشته ای جداگانه تشکیل دهد و در بعضی مقاطع به کار برده شود ودر بعضی مقاطع دیگر به کار برده نشود.
در دوره دبستان آموزش حقوق شهروندی وحقوق بشر از طریق قصه، حکایت، نمایشنامه و بازی انجام می گیرد؛ برای مثال به عقیده کارکنان آموزش پرورش آمریکا نقالی و نمایشنامه های تئاتر، احترام به حقوق انسان را به دانش آموزان تعلیم می دهد. همچنین در دوره دبستان به منظور آموزش حقوق شهروندی، به کاربردن روشهای مبتنی بر شرکت فعالانه دانش آموزان توصیه شده است؛ مثلا در ایالات متحده آمریکا به شاگردان سالهای آخر دبستان غالبا مسئولیتهایی مثل آماده ساختن تابلو اعلانات و نمایشگاه ها، استقبال کردن از بازدید کنندگان و کارکردن در دفاتر و کتابخانه مدرسه و همچنین بازدید از ادارات محلی، بنگاه های تجاری و صنعتی و اماکن فرهنگی وتاریخی به منظور آشنایی با حقوق شهروندی به دانش آموزان محول می گردد.

در برنامه های آموزشی دوره دبیرستان مسلما فرصت بیشتری برای آموزش حقوق شهروندی به دانش آموزان نسبت به دوره دبستان وجود دارد. در این دوره آموزش مستقیم این حقوق در دروس تاریخ، مطالعات اجتماعی، تعلیمات دینی وادبیات انجام می گیرد. همچنین دراین دوره دانش آموزان برخلاف دوره ابتدائی که از طریق فعالیتهای ملموس و عینی با این حقوق آشنا می شوند، می توانند از طریق مطالعه کتب و اسنادی که به آموزش این حقوق پرداخته است آشنایی کافی با این حقوق پیدا کنند .


هدفهای آموزش حقوق شهروندی:


1- فهماندن تدریجی این مطلب که مدرسه یک اجتماع است وکمک کردن به دانش آموزان جهت ادغام شدن در این اجتماع.
2-وادار کردن کودکان به شرکت در زندگی مدرسه و بسط فضائل اجتماعی از قبیل احترام به حقوق دیگران؛ حس همبستگی انضباط و مسئولیت در نزد او.
3-آموزش دادن به او به اینکه مطابق راه ورسم دموکراسی زندگی کند.
از جمله کارهایی که در این دوره برای تحقق اهداف بالا و همچنین آموزش شهروندی صورت می گیرد عبارتند از:
1- باید به کودکان فهماند که موجودات بشری به هم وابسته اند و همه با هم همکاری دارند.
2- باید با نقل تاریخ مردان وزنان گذشته آرمان برادری، حقیقت، عدالت، شجاعت و همبستگی بشری را در روح کودک دمید.
3- باید به همه کودکان کمک کرد که شهر و کشور خود را بشناسند تا به این واسطه باوظایف افراد و اقشار مختلف آن کشور و کارهایی که آنها انجام می دهند و نیز به نقائص موجود در آن پی ببرند تا به نوبه خود برای بهترساختن زندگی درآن کار کنند.
همچنین در حدود سالهای آخر دبستان کودکان باید قادر باشند که مستقیما به مطالعه اعلامیه های که سازمان ملل متحد و دیگر سازمانها در این مورد ارائه داده اند و همچنین فصول ساده اعلامیه حقوق بشر بپردازند.
در دبیرستان نیز مانند دبستان، سازمان، روحیه و محیط مدرسه عناصر اساسی آموزش حقوق شهروندی هستند در مقایسه با دبستان، دبیرستان (که در بعضی کشورها مدرسه متوسطه نیز نامیده می شود و ناظر بر جوانان 12 تا 18 ساله است ) امکانات وسیعتر و متنوع تری برای آموزش این حقوق و میدان پهناورتری برای آزمون عملی طرق به کار بستن و محترم شمردن این حقوق فراهم می شود. در این دوره در نخستین سالهای دبیرستان روشهای فعالانه همراه با به کارگیری رایج ترین وسایل بصری موجب جلب توجه دانش آموزان به این مقوله خواهند شد. پس از نشان دادن تصاویر، فیلم های متحرک و ثابت در کلاس درس و نیز خبری که مسئله حقوق شهروندی و حقوق بشر را مطرح می کند، باید میان دانش آموزان و معلم در زمینه آزادی بحث و گفتگو وجود داشته باشد. در جریان این بحث معلم باید به روشن شدن ذهن و افکار دانش آموزان کمک کند تا به این واسطه قدرت داوری، قضاوت و انتقاد آنها تکامل پیدا کند. در مقطع دبیرستان نیز مانند دیگر سطوح آموزشی، آموزش مربوط به حقوق شهروندی از آموزش مربوط به تفاهم و همکاری جدایی ناپذیر است. برای مثال در ماده 26 اعلامیه حقوق بشر چنین آمده است که آموزش و پرورش باید روحیه تفاهم، و بردباری را میان همه ی ملتها و همه گروههای نژادی یا مذهبی و همچنین اعضای یک کشور برآورده سازد .


شهروندی و مهارت زندگی


مفهوم شهروندی در درجه اول، دارای وجوه مشترک با مهارتهای زندگی در سطح محلی و ملی است و در درجه دوم، با مهارتهای زندگی درجامعه ی جهانی ارتباط دارد. درچنین دیدگاهی است که نه بر اساس رویکرد روان شناسی فردیت و اجتماعی جوامع پیشرفته صنعتی بلکه بر پایه روش زندگی ایرانی، می توان مهمترین مهارتهای مورد نیاز دانش آموزان نوجوان و جوان را برای زندگی سعادتمندانه ای کرد.
مهمترین مهارتهایی را که می توان برای دانش آموزان پیشنهاد داد به شش گروه قابل تقسیم است. اولین گروه از مهارتها که دانش آموزان باید یاد بگیرند، شناخت زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، ملی و دینی در کشور، است. دومین گروه از مهارتها که دانش آموزان باید یاد بگیرند، این است کهدانش آموزان سلامت جسمی، بهداشت فردی و زیست محیطی را حفظ کنند و بهبود بخشند تا زندگی برای آنان و دیگران آسانتر شود. گروه سوم از مهارتها، آن است که نوجوانان و جوانان دانش آموز یاد بگیرند که نظم و قانون مداری و عدالت را در همه حال رعایت کنند و در همه اموری که انجام آنها بر عهده آنان است، احساس مسئولیت داشته باشند. چهارمین گروه از مهارتها این است که دانش آموزان مناسبات سالم اجتماعی، نظیر هم دلی، هم دردی، کمک رسانی، رشد مهارتهای زبانی توانایی بر قرار کردن ارتباط موثر و ثمر بخش با دیگران، بده بستان برابر و عادلانه، دوست داشتن هم زبانان، همراهان، هموطنان و انواع دیگر ارتباطهای مبتنی بر کرامت انسانی را فرا بگیرند. گروه پنجم از مهارتها، که اهمیت ویژ ای در هویت و شخصیت و زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی نوجوانان و جوانان دارد، مهارتهای شغلی است. ما از این بابت در کشور خود مشکلات بی شماری داریم و جا دارد آموزش و پرورش، هم با فراهم کردن زمینه های مهارتهای شغلی در ذهن و روحیه و رفتار تمام دانش آموزان (مانند دقت و نظم و مسئولیت و پی گیری و نو آوری و شکل گیری درست هویت شغلی ) و هم در برنامه ریزی های آموزش فنی و حرفه ای سطوح بالاتر تحصیلی از نظر آموختن دانش و مهارتهای تخصصی به نوجوانان و جوانان و ایفای نقش و اعمال فشار بر نهادهای مسئول تامین فرصتهای شغلی برای جوانان، نقش حیاتی خود را به درستی ایفا کند. گروه ششم از مهارتها این است که دانش آموزان در هر سنی خود را چنان که هستند و بدان گونه که می توانند باشند، به درستی بشناسند و شیوه زندگی خود را بر اساس توانایی ها،
استعدادها، هدفهای کوتاه مدت و میان مدت و دراز مدت و در راستای تحقیق باورها و آرزوهایی که دارند، سازماندهی کنند. ویژگیهای شهروندی نیز بخش جدایی ناپذیر از همین مهارتهاست و همان گونه که شاهد هستیم، مهارتهای شماره ی یک تا پنج در زندگی شهروندی، اهمیت بیشتری دارند و مهارت شش زمینه ساز مهارتهای شهروندی است.


آموزش فلسفه و روش تفکر


آموزش شهروندی ملی و جهانی به دانش آموزان موجب افزایش مشارکت و تصمیم گیری درست در زمینه مسائل دور و نزدیک زندگی اجتماعی و فرهنگی می شود، این آموزش نیازمند انواع مهارت های تفکر (به ویژه جست و جوگری، تفکر منطقی، تفکرحل مسئله، تفکر مراقبت کننده، تفکر خلاق و تفکر نقاد) است. برای این منظور راهبردها روشهای گوناگون آموزش فلسفه و درست اندیشیدن به دانش آموزان وجود دارد.
روشهایی که ماتیو لیپمن  ارائه کرده و “انجمن پیشبرد جست و جوهای فلسفی و باز تاب آن در آموزش و پرورش” آنها را گسترش داده است، بر رابطه نزدیک فکری معلم و دانش آموز و ایجاد انگیزه برای آغاز یک بحث و گفت و گو