هویت


بسم الله الرحمن الرحیم

 محقق : سیما بسطامی                                                                                   هویت

گفتاراول: تعاریف

بخش اول: مفهوم هویت – نظریه های  هویت - هویت اجتماهی وملی – انسان هویت را کسب میکند وبه ارث می برد

 کلیدواژه ها: هویت ملی،هویت اجتماعی ،هویت فرهنگی،خود کارآمدی،برساختگی،سبک های هویت, سبک های روانشناسی,نظریه مارسیا،نظریه  اریکسون و برزونسکی

پیش گفتار    آشنایی با موضوع       تعاریف     مفهوم هویت       نظریه های  هویت         هویت اجتماعی وملی        نتیجه گیری          منابع:

پیش گفتار

مساله هویت از موضوعات مهم و چالش برانگیزی است که نه تنها تک تک افراد در دوران حیات خود با آن مواجه می شوند، بلکه از جمله موضوعاتی است که طیف وسیعی از متفکران به انحای مختلف با آن درگیرند. صورت مساله هویت و ضمائم مربوط به آن، همواره در کانون توجه علوم مختلفی همچون جامعه شناسی، فلسفه، روان شناسی و... قرار گرفته است.

هویت هر پدیده ای، بیانگر هیات و ماهیت وجودی ذات آن پدیده است و واژه هویت در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت هر فرد و در معنایی دیگر به ویژگی همسانی که در آن اشخاص می توانند به یکدیگر پیوسته باشند، دلالت دارد. احساس هویت انسان دارای دو رکن حس تعلق و مجزا بودن است، این که ما درباره خودمان چگونه می اندیشیم نه تنها بر انتخاب ها و رفتارهای ما اثر دارد، بلکه به عنوان نقطه مرجعی در خدمت درک ما از دیگران و تعامل ما با آن ها است. آگاهی به وجودخود و پی بردن به کیستی و هویت خود از خلال ارتباط در جامعه به وجود می آید و هویت اجتماعی دستاوردی عملی است و فهم هویت های اجتماعی فردی و جمعی از طریق به کارگرفتن کنش متقابل دیالکتیکی درونی و بیرونی امکان پذیر است. از جمله عوامل موثر بر شکل گیری هویت می توان به برداشت فرد از خصوصیات شخصیتی خویش، عوامل شناختی، فردی وخانوادگی، نظام آموزشی، اجتماعی فرهنگی اشاره نمود. انسان موجودی دارای استعدادهای بسیار و قابلیت های بی شمار - است و اولین گام در جهت تحقق هر کمال و سعادتی، شناخت استعدادهای درونی و رسیدن به خودآگاهی است. برای خودبهسازی که به معنی توسعه آگاهانه مهارت ها، خودآغازی، هدایت و کنترل رهبری برای مدتی طولانی است می توان ازفرآیندهای خودآگاهی، خودکارآمدی، سوگیری خدمت به خود، مقایسه اجتماعی و تلاش برای شناختن خود، خودنمایان سازی و خودتنظیمی، احساس تعهد و ارزشمندی، بهره گیری از عوامل موقعیتی و پرورش بعد دینی و معنویت بهره گرفت.

آشنایی با موضوع

هویت یا کیستی به مجموعه نگرش‌ها، ویژگی‌ها و روحیات فرد و آنچه وی را از دیگران متمایز می‌کند، گفته می‌شود. هویت انسانی، مقوله‌ای اجتماعی است. همه انسانها به هنگام تولد، فارغ از اینکه در کجای زمین به دنیا می‌آیند و یا از چه تعلق قومی و قبیله‌ای برخوردارند، دارای ویژگی‌های یکسان نوع انسانی، در میان انواع موجودات زنده هستند و هیچ گونه تفاوت ماهوی با یکدیگر ندارند؛ بنابراین، مقوله هویت انسانی که در دوران رشد و تکوین انسان در جامعه شکل می‌گیرد، کاملا اجتماعی و جامعه شناسانه است و ربطی به خون و نژاد و رنگ پوست و. . . ندارد. تعریف هویت «هویت» در اصطلاح جامعه شناختی، به کوشش فرد برای تحقق یکتایی خویشتن در شرایطی که در حال شکل دادن به رفتار خویش است، گفته می شود. نیاز به داشتن هویت آن چنان بر روان و اندیشه جوان سایه می افکند که او را به تکاپوی خستگی ناپذیر در راه کسب آن وادار می کند. آرمان گرایی، عشق و محبت، تشخص طلبی، رقابت، هنرنمایی، استقلال طلبی و بسیاری از ویژگی های نوجوانی، از شاخص های مهم این حرکت است. جوان برای کسب هویت از عوامل گوناگونی همچون: خانواده، نهادهای تربیتی و پرورشی، رسانه های گروهی و مطبوعات اثر می گیرد که در این میان، دو عامل نخست، بیشترین و پایانی ترین نقش را بر عهده دارند. جوانان و نوجوانانی که هویت خویشتن را می شناسند و آن را به یاری با مربیان خود احراز می کنند، قدرت تحلیل و تفسیر رویدادهای فرهنگی و در نتیجه مقابله با تهاجم فرهنگی را نیز کسب می کنند و به افرادی توانمند و نفوذناپذیر تبدیل می شوند؛ از این رو، ضرورت تلاش برای شناساندن هویت نوجوانان و جوانان آشکار می گردد. هویت فرهنگی برآیند هویت مذهبی، ملی و فردی را «هویت فرهنگی» می نامند. هویت اجتماعی هویت اجتماعی انسان، از پنج مؤلفه پیروی می‌کند. به زبان دیگر، بر پایه پنج مؤلفه تاثیرگذار، شکل می‌گیرد؛ 1- عوامل جغرافیایی ـ اقلیمی، 2- عوامل سیاسی و تاریخی، 3- عوامل اقتصادی و معیشتی، 4- عوامل فرهنگی زبان و ادبیات و هنر، میراث اساطیری، سنن و آداب، اعتقادات و آیین‌ها و رسوم و یادمان‌ها، 5- مؤلفه‌های تربیتی.

تعاریف:

«فرهنگ معین واژه هویت را چنین تعریف کرده است ( ه و ی )[ ع. هویه ] شخصیت،ذات، حقیقت چیز.آنچه موجب شناسایی شخص باشدوباعث تمایزیک فرد ازدیگری باشد.دوچیزکه درحقیقت وذات یکی باشندهرچنددربعضی مواردبایکدیگرمتفاوت باشند.حقیقت شی یافردکه شامل صفات ذاتی اوست.»( معین 1384) هویت مجموعه باورهای ذهنی است که سبب تفاوت گذاری میان خودو دیگری میشودوبه عمل فردی یا اجتماعی براساس آن وباهدف حفظ تداوم وتقویت آن و یادرجهت تخریب وتضعیف هویتهای دیگردامن( فکوهی 1380) علی رغم این واقعیت که هویت در"مشابهت"ریشه دارد، اما همواره به تفاوت نیزمربوط می شود (Alsayyad, 2001)  کاترین وودوارد نیز تعبیر مشابهی دارد" هویت از طریق تشابه معین میشود، یعنی از طریق تشابه با انسان هایی مثل ما، و از طریق تفاوت با آن هایی که مثل ما نیستند(Woodward, 2000) به نظر گیدنز هویت عبارت است ازآنطوری که شخص از،خودش تعریف میکند.انسان ازطریق کنش متقابل بادیگران است که هویتش را ایجاد میکندودرجریان زندگی پیوسته آن را تغییرمیدهد؛هویت امرپایداری نیست،بلکه یک پدیده ی پویا وسیال وهمواره درحال ایجاد شدن وعوض شدن می باشد(گیدنز1387)هویت به مثابه امری احساسی یا آگاهانه،واقعی یا خیالی، موجودیا جعلی معطوف به پاسخ به چیستی و کیستی انسان ها به صورت انفرادی وجمعی است.«خودشناسی»و«دیگر شناسی» به منزله دو محورعمده دربحث هویت با معیارهای مختلفی اعم ازعلمی یا غیر علمی، بی طرفانه یا و احساسی وسطحی یا آگاهانه و عمیق موردسنجش قرارمی گیرد.هویت مفهومی است که روان شناسی فردی و اجتماعی،جامعه ،مغرضانه شناسی، علم سیاست و دیگر علوم انسانی داعیه نسخه پیچی برای توصیف و تبیین آن دارند(احمدی پور و همکاران1389)

تعریف مفهوم هویت

هویت از آن دست واژگانی است که هم در زبان آکادمیک و هم در زبان روزمره استفاده میشود. معانی و تعاریف ارائه شده برای این مفهوم گستره ای وسیع را در بر می گیرد. گاه برای آن معانی مختلف و گاه مرتبط با هم به کار رفته است؛من فاعلی، من مفعولی، ما، خود، درک از خود، تصور از خود، بازنمایی خود، آگاهی از خود، خودانگاره، هویت خود، اگو، سوپر اگو، شخصیت و... (محسنی و دوران، 1383:81) در واقع، هویت متضمن دو معنای اصلی است.نخست بیان کننده ی مفهوم تشابه مطلق است؛ این با آن مشابه است. معنای دوم آن به مفهوم تمایز اشاره داردکه به مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض می گیرد. بنابراین هویت به طور همزمان دو نسبت محتمل را میان افراد یا اشیا برقرار میکند؛ از یک سوشباهت و از طرف دیگر تفاوت (جنکینز، 1381:5) هویت از مفاهیمی است که در زمانهای قدیم و جدید مورد توجه بوده و از آن تعاریف اجتماعی، روانشناختی، فلسفی و عرفانی مختلفی به عمل آمده است. در نگاه عرفی،هویت مرزما و دیگران است و یک مفهوم نسبی است که هم تشابه و هم تفاوت را توام با یکدیگر در خود دارد. هویت ما اختصاصات ویژهای ما است که از آن دیگران نیست و از این حیث ما و آنها در آن چیزها متفاوت هستیم و همین مایه ی شناخت متقابل میان ما می شود.در شکل دهی هویت هر فرد، دو عنصر دخالت دارد؛تعریف فرداز خود و تعریف فرداز دیگران.نکته ی قابل توجه آن است که هویت در هر سطحی در مقابل«غیر»مطرح میشود.

 

نظریه های هویت:

نظریه­ اریکسون

  اریکسون (1977)، هویت را احساس همانندی، تداوم، یکتایی و استقلال فردی میداند که از باور وی در زمینه هدفها، ارزشها و تصویر بدنی­اش سرچشمه می گیرد.

اریکسون (1963؛ به نقل از قسامی، 1383) ابتدا اصطلاح هویت من را برای توصیف مسائل روانی بعضی از نظامیان بازگشته از جنگ جهانی دوم به کار برد. او مشاهده کرد که این سربازان نمی توانند از عهده تغییر نقش خود از سربازی به شهروند عادی بر آیند و در انطباق با وظایف و مسئولیتهای جدید خود ناتوان هستند.

  اریکسون (1959؛ به نقل از آدامز،1998) تعاریف متعددی را برای هویت ارائه داده است که متاثر از تفکر روان تحلیل گری وی با تاکید بر رشد من بوده و بر این عقیده استوار است که «من» یک شخصیت پیوسته را سازماندهی کرده و نوعی یکسانی و پیوستگی، که توسط دیگران درک می شود، به آن می بخشد او معتقد است واژه­ی هویت هم بر یکسان بودن خود و هم بر نزدیکی دائمی برخی از ویژگی های اساسی با دیگران دلالت دارد. اریکسون ( 1968،  به نقل از آدامز، 1998) نظریه­ی رشدی «من» را برای تشریح تعامل بین عوامل روانشناختی، تاریخی و رشدی در شکل گیری شخصیت مطرح میکند.

  با توجه به نظریه ی روانی- اجتماعی اریکسون (1968، به نقل از برزونسکی، 2003) هویت به مثابه ی یک چارچوب مرجع عمل می کند که فرد به منظور تفسیر تجارب شخصی و گفتگو درباره معنا، هدف و جهت گیری زندگی خود از آن استفاده میکند.

  اریکسون مرحله­ نوجوانی را بعنوان فرصتی برای حل دوباره هویت از طریق ترکیبی که یکی سازی شده و تعالی بخش تمام همانندسازی های گذشته می باشد؛ می داند. این یکی سازی جهت ایجاد یک کل جدید بوده که بر اساس آن چیزهایی است که قبلا وجود داشته است ( کروگر 1996؛ به نقل از فرتاش، 1384).

  اریکسون (1968) مراحل رشد روانی- جنسی را به کل فراخنای عمر تعمیم داده و ادعا میکند که انسان در طول عمر خویش از هشت مرحله­ی متوالی گذر می کند. هر یک از مراحل، تکلیف ویژه ای رانشان می دهد و این تکلیف، فائق آمدن بر بحران است. مقصود اریکسون از بحران، تصمیم هوشیارانه در مواجهه با تکالیف رشدی هر مرحله است که به منظور فراهم نمودن رشد مثبت باید به طور مناسبی حل شود ( کالسنر،1996؛ به نقل از قسامی، 1383). اریکسون معتقد بود که هرفرد،هر یک از این بحران‌ها را باید چنان موفقیت‌آمیز طی کندکه برای انجام تکلیف روانی– اجتماعی مرحله ی بعد آماده باشد (اتکینسون و همکاران؛ 1381)

  مرحله ی هویت یابی در مقابل سردرگمی نقش، به عنوان هسته ی اصلی نظریه ی اریکسون درمراحل هشتگانه ی رشد روانی-اجتماعی او مطرح گردیده است (اریکسون،1968؛ به نقل از فرتاش،1384).

  طبق نظراریکسون (1968؛به نقل ازبرزونسکی ونیمیر، 1988) وظیفه ی اصلی نوجوانی ایجاد حس روشن وپایداری ازهویت می باشد. هویتی که نه تنها با گذشته (کودکی) همانند است بلکه در آینده (بزرگسالی) نیز پایدار و بی همانند است ( مارسیا، 1980). 

ارﻳﻜﺴﻮن  1994 در ﺳﺎل ﺑﻪ ﻋﻨﻮان «رواﻧﻜﺎوی ﻛﻪ ﺑـﻪ ﻃـﻮر ﻋﻤﻴـﻖ دﻳــﺪﮔﺎه ﻫــﺎی رﺷــﺪ اﻧﺴــﺎﻧﻲ را ﺑﺎزﺳــﺎزی ﻧﻤــﻮد» ﺷــﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷــﺪ (Psychoanalyst coined identity crisis, 1994; In: Cote, رواﻧﻲ 2009) .وی در ﻧﻈﺮﻳﻪ -     اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺧﻮد، در ﻣﻴـﺎن ﻣﺮاﺣﻠـﻲ ﻛـﻪ ﺑﺮای زﻧﺪﮔﻲ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻫﻮﻳﺖ را ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﺗﻜﻠﻴـﻒ رﺷﺪی ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﻣﻲداﻧﺪ . درواﻗﻊ، وی ﺑﺎ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺑﺮ ﻣﻘﻮﻟـﻪ ﻫـﺎی رواﻧﻲ- اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ رﺷﺪ اﻧﺴﺎن ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻪ اﺳـﺖ .ارﻳﻜﺴـﻮن ﺑﺮای رﺷﺪ اﻧﺴﺎن ﻫﺸﺖ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻗﺎﺋﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﺎ اﻧﺘﻈﺎرات و ﺗﻌﺎرﺿﺎﺗﻲ ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ؛ ﺑﺮای ﻣﺜﺎل وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﻓﺮد ﻧﻮﺟﻮان در ﻣﺮﺣﻠـﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و در اﻳﻦ ﺳﻦ، ﻧﻮﺟﻮان ﻫﻤﻮاره درﺟﺴﺘﺠﻮی ﻫﻮﻳـﺖ وﺟﻮدی ﺧﻮد ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ .از ﻧﻈﺮ ارﻳﻜﺴﻮن، اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ ﻫﻮﻳـﺖ   ﻳـﺎﺑﻲ در زﻣﺎن ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﻫﻢ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ وﻫﻢ ﺑﻪ اﻏﺘﺸـﺎش درﻫﻮﻳـﺖ ﺧﻮد ﻣﻨﺠﺮﺷـﻮد .ﺑـﻪ ﻣﻨﻈـﻮر ﻫﻮﻳـﺖﻳـﺎﺑﻲ، ﻣﺴـﺌﻠﻪ اﺳﺎﺳـﻲ دردوره ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮد ﺷﺪﻳﺪا ﺑﻪ ﻳﻚ ﻓﻠﺴﻔﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ اﺳﺖو اوﻟﻴﻦ ﺳﺆاﻟﻲ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﺳﻦ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲ   آﻳﺪ ﻧﻴﺰ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ"  ﻣـﻦ ﻛﻴﺴـﺘﻢ؟

 (Erickson, 1959; Erickson, 1963; Erickson,  1968) . دوران ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﻳﻜﻲ از ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﻬﻢ زﻧﺪﮔﻲ ﻫﺮ ﻓﺮد ﻣﺤﺴﻮب  ﻣﻲ  ﺷﻮد و ﻫﻮﻳﺖ، ﻳﻜﻲ از ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻫﺎی اﺳﺎﺳﻲ در اﻳﻦ دوران ﺑﻪ ﺷـﻤﺎر ﻣـﻲآﻳـﺪ ﻃﺒﻖ دﻳﺪﮔﺎه ارﻳﻜﺴﻮن، در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﻨﺠﻢ زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎن، ﻳﻌﻨـﻲ در دوره ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻓﺮد ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮد را ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و ﻛﺸﻒ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺑﻲ ﻫﻮﻳﺘﻲو ﺳﺮدرﮔﻤﻲ         ﻧﻘﺶ یا به عبارت دیگر، با بحرانﻫﻮﻳﺖ ﻣﻮاﺟﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ در آﻳﻨـﺪه او ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار اﺳﺖ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﺛﺮات زﻳﺎﻧﺒﺎری را ﺑﺮای ﻓﺮد و ﻧﻴﺰ ﺟﺎﻣﻌـﻪدر ﺳﻄﺢ وﺳـﻴﻊ ﺗـﺮی رﻗـﻢ ﺑﺰﻧـﺪ. اﻓـﺰون ﺑـﺮ آن، ﺗﻨـﻮع ﺟﺎذﺑـﻪ ﻫـﺎ و ﻣﺸﻐﻮﻟﻴﺖ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻌﺎﺻـﺮ، ﻓﻀـﺎی زﻧـﺪﮔﻲ اﻧﺴـﺎنﻫـﺎ، ﺑـﻪ وﻳـﮋه ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن و ﺟﻮاﻧﺎن را آن ﭼﻨﺎن درﮔﻴـﺮﺳـﺎﺧﺘﻪ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑﺴـﻴﺎری از آن     ﻫﺎ، از ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮدن ﺑﺎ ﺧﻮد و اﻧﺪﻳﺸـﻴﺪن درﺑـﺎره ﺧـﻮد و زﻧـﺪﮔﻲ ﺷـﺎن ﺑﻴﻤﻨﺎک اﻧﺪ (ﺷـﺮﻓﻲ،1385 ص 13) در ﭼﻨـﻴﻦ ﺷـﺮاﻳﻄﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑﺤﺮان ﻫﻮﻳﺖ و ﺳﺮدرﮔﻤﻲ ﻧﻘﺶ  ﻫﺎ ﺑﻪ وﻳﮋه در ﻧﺴـﻞ ﻫـﺎی ﻧﻮﺟـﻮان و ﺟﻮان در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ ﻣﺸﺎﻫﺪه و اﺣﺴﺎس ﻣﻲﺷﻮد ﺟﻴﻤﺰ ﻣﺎرﺳﻴﺎ ( 1966) ﻣﻔﻬﻮم ﻧﻈﺮی ارﻳﻜﺴﻮن درﻣـﻮرد ﻫﻮﻳـﺖ را ازﻃﺮﻳﻖ ﮔﺴﺘﺮش ﭘﺎﻳﮕﺎه ﻫﺎی ﻫﻮﻳﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان وﺳﻴﻠﻪ ای ﺑﺮای ﻣﻄﺎﻟﻌـﻪ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﻫﻮﻳﺖ ﺗﻮﺳـﻌﻪ داد .وی ﻣﺼـﺎﺣﺒﻪ ﻧﻴﻤـﻪ ﺳـﺎﺧﺘﺎرﻳﺎﻓﺘﻪ ای ﻛـﻪ ﻛﺎوش و ﺗﻌﻬﺪ ﻫﻮﻳﺖ را ﺑﺮای ﻣﺸﺨﺺ ﻛﺮدن ﭘﺎﻳﮕـﺎه ﻫﻮﻳـﺖ اﻓـﺮاد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻲ ﻛـﺮد، ﺗﺮﺗﻴـﺐ داد و ﻫﻮﻳـﺖ را ﺑـﺎ ﺑﻜـﺎرﮔﻴﺮی دو ﻣﻔﻬـﻮم ﻛﺎوش و ﺗﻌﻬـﺪ ﺷـﺮح داد .ﻛـﺎوش ﻣﺮﺑـﻮط ﺑـﻪ ﺑﺤـﺮان ﻣـﻲ ﺷـﻮد و ﺗﻤﺎﻳﺰﻫﺎی ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و رﻓتاری را ﻧﺸﺎن می دﻫﺪ و ﺗﻌﻬﺪ، ﻳـﻚ ﻓﺮآﻳﻨـﺪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮی اﺳﺖ .ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ وﺟﻮد ﻳﺎ ﻓﻘﺪان ﻫﺮﻳـﻚ از اﻳـﻦ دو ﻣﻌﻴﺎر، ﻛﺎوش و ﺗﻌﻬﺪ، در دوره ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﻫﻮﻳﺖ ﻓـﺮد ﻣـﻲ ﺗـﻮان ﭘﺎﻳﮕﺎه  ﻫﺎی ﻫﻮﻳﺖ ﻓﺮد را ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﺮد .ﻣﺎرﺳﻴﺎ ﺑﺎﺗﺮﻛﻴﺐ ﻓﻘﺪان ﻳﺎ وﺟﻮد اﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎرﻫـﺎ، ﭼﻬـﺎرﭘﺎﻳﮕـﺎه ﻫﻮﻳـﺖ ﻣﻮﻓـﻖ، دﻧﺒﺎﻟـﻪ رو، ﺑﺤـﺮان  زده و ﺳﺮدرﮔﻢ را ﻣﺸﺨﺺ ﻧﻤﻮد .در ﻧﺘﻴﺠـﻪ، از آﻧﺠـﺎﻳﻲ ﻛـﻪ ﻓـﺮد دردوره ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ، ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اراﺋـﻪ ﺗﻌﺮﻳﻔـﻲ از ﺧـﻮد و ﺗﻌﻴـﻴﻦ ﻣﺴـﻴﺮ و ﻫـﺪف زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﺮﺧـﻮرداری از اﻃﻼﻋـﺎت ﻣﻨﺎﺳـﺐ وﭘـﺮدازش ﺻﺤﻴﺢ آﻧﻬﺎ در ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﻲ ﺑﻪ ﺳﺆاﻻﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﺮای ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻫﻮﻳـﺖ ﺑـﺎآﻧﻬﺎ ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد، ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻔﻴﺪ اﺳﺖ

نظریه برزونسکی:

درﻫﻤﻴﻦ راﺑﻄﻪ، ﺑﺮزوﻧﺴﻜﻲ(1394) ازﺳﺒﻚ ﻫﺎی هویت برای ﺗﻮﺻﻴﻒ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﭘﺮدازش اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻫﻮﻳﺖ اﺳـﺘﻔﺎدهﻛﺮده اﺳﺖ .او ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎوراﺳﺖ ﻛﻪ ﺳـﺒﻚﻫـﺎی ﻫﻮﻳـﺖ، ﺑﺎزﺗـﺎﺑﻲ از ﺟﻬﺖ ﮔﻴﺮی ﻫﺎی ﭘﺮدازش اﻃﻼﻋﺎت ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻧﻮﺟﻮان ﻫﻨﮕﺎم ﺳـﺎﺧﺘﻦ ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮد و ارزش ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺷﺪن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ارزشﻫﺎ و ﺑﺎورﻫﺎ از آﻧﻬﺎ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﻛﻨﺪ .وی از ﺳﻪ ﻧﻮع ﺳﺒﻚ ﻫﻮﻳﺖ ﻧـﺎم ﻣـﻲ ﺑـﺮد ﻛـﻪ ﻋﺒﺎرﺗﻨـﺪ از: ﺳﺒﻚ اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ، ﺳﺒﻚ ﻫﻨﺠـﺎری ، ﺳـﺒﻚ ﺳـﺮدرﮔﻢ ﻳـﺎ اﺟﺘﻨـﺎﺑﻲ ، (Berzonsky & Sullivan, 1992; Dollinger, 1995; Nurmi, Berzonsky, Tammy & Kinney, 1997; Berzonsky & Kuk, 2000).

 ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﻴﺘﻲ ﻛﻪ دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺻﺤﻴﺢ در ﺷﻜﻞ ﮔﻴـﺮی ﻫﻮﻳﺖ دراﻳﻦ دوره ﺑﻪ ﻣﻨﻈـﻮرﭘﺎﺳـﺨﮕﻮﻳﻲ ﺑـﻪ ﻛـﺎوش و ﺗﻌﻬـﺪدارد، ﺷﻨﺎﺧﺖ وﺗﺤﻠﻴﻞ اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ ﻛﻪ درﻣﺤﻤﻞ ﻫـﺎی اﻃﻼﻋـﺎﺗﻲ دراﺧﺘﻴـﺎر آﻧﺎن ﻗﺮار ﻣﻲ ﻣﺤﻤﻞ ﮔﻴﺮد ازﺿﺮورﻳﺎت اﺳﺖ . محملﻫﺎ ﻳـﺎ ﻣﻨـﺎﺑﻊ اﻃﻼﻋـﺎﺗﻲ، ﻣﺘﻮن و ادﺑﻴﺎﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮای ﮔﺮوه ﺳﻨﻲ ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﻧﮕﺎرش میﻳﺎﺑﺪ ﻫﻤﺎن ﻃﻮرﻛﻪ در ﻣﺘﻮن ادﺑﻴﺎت ﻛﻮدﻛﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن آﻣﺪه اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ اﻫﺪاف ادﺑﻴﺎت ﻛﻮدک و ﻧﻮﺟﻮان را ﻣﻲ ﺗﻮان در اﻳﻦ ﻣﻮارد ﺧﻼﺻﻪ ﻛﺮد: ﺑﺮاﻧﮕﻴﺨﺘﻦ ذوق و ﻋﻼﻗﻪ در ﻛﻮدﻛـﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧـﺎن، آﺷـﻨﺎﻳﻲ ﺑـﺎ ﻣﺴــﺎﺋﻞ ﮔﻮﻧــﺎﮔﻮن زﻧــﺪﮔﻲ، ﺳﻮدﺑﺨﺸـﻲ اوﻗــﺎت ﻓﺮاﻏــﺖ، ﺷــﻜﻮﻓﺎﻳﻲاﺳﺘﻌﺪادﻫﺎی ذﻫﻨﻲ، آﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﺟﻬﺎن وﻓﺮﻫﻨﮓﻫـﺎی ﻣﺨﺘﻠـﻒ، آﻣـﺎده ﻛﺮدن ﻛﻮدک وﻧﻮﺟـﻮان ﺑـﺮای ﺷـﻨﺎﺧﺖ، دوﺳـﺖ داﺷـﺘﻦ و ﺳـﺎﺧﺘﻦﻣﺤﻴﻂ، ﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪن ﻛﻮدک و ﻧﻮﺟﻮان ﺑﻪ ﺧﻮﻳﺸـﺘﻦ، اﻳﺠـﺎد اﺣﺘـﺮام ﺑـﻪاﺻﺎﻟﺖ اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﻣﻴﻞ ﺑﻪ اﻋﺘﻼی ﻣـﺪاوم، و اﻳﺠـﺎد ﻋـﺎدت ﺑـﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌـﻪ (اﻳﻤﻦ، دوﻟﺖ آبادی 1357وﺷﻌﺎری ﻧﮋاد 1395 )

 نظریه­ مارسیا

  به دنبال اریکسون، جیمز مارسیا نیز با تعریف و توصیف هویت، نوجوانی را به عنوان دوره ای می داند که در آن نوجوان با یک بحران هویت روبرو می شود، این بحران با انتخاب کردن و تصمیم گیری در مورد حوزه های مختلف زندگی همراه است. "بحران" و "تعهد" دو عنصر و متغیر اساسی در مدل حالات هویت مارسیا است.

 مارسیا به توسعه مفهوم هویت یافتگی در برابر آشفتگی نقش پرداخت. مارسیابه نقل از (رولف ماس33، 1975 ص 70 و 69) با استفاده ازدو بعد سرمایه گذاری روانی و تجربه بحران هویت به ارائه چهارحالت هویت پرداخت.

جیمز مارسیا ( 1996) ؛ به نقل از پیری و شهر آرای،(1384) که نگره اریکسون را درباره شکل گیری هویت با استفاده از متغیرهای زیربنایی مکاشفه (ژرف نگری آگاهانه درباره هدف های جایگزین نقش ها و ارزش ها) و پایبندی (توافق در سرمایه گذاری فرد در کار یا عقیده) عملیاتی کرد.

 جیمز مارسیا (1987) به نقل از نصرتی ( 1383) مفهوم نظری اریکسون در مورد هویت را از طریق گسترش پایگاههای هویت به عنوان وسیله ای برای مطالعه تجربی هویت توسعه داد. وی مصاحبه نیمه ساختار یافته ای که کاوش و تعهد هویت را برای مشخص کردن پایگاه هویت افراد ارزیابی میکرد؛ ترتیب داد. او هویت را با بکارگیری دو مفهوم شرح داد:کاوش و تعهد کاوش مربوط به بحران می شود. آن تمایزهای شناختی و رفتاری را نشان می دهد.تعهد، به عبارتی دیگر، یک فرایند تصمیم گیری است (مارسیا، 1966؛ به نقل از چلن و کوشدیل، 2009) با در نظرگرفتن وجود یا فقدان هریک از این دو معیار، کاوش و تعهد، در دوره ی شکل گیری هویت فرد می توان پایگاه های هویت فرد را تعیین کرد. مارسیا با ترکیب فقدان یا وجود این معیارها به صورتی که در جدول زیر آمده است، چهار پایگاه هویت موفق، دنباله رو، بحران زده و سردرگم را مشخص نمود (مارسیا، 1989؛ به نقل از رومانو، 2004).

جدول2-1 پایگاههای هویت مارسیا بر اساس دومعیار تعهد و کاوش (به نقل از رومانو، 2004)

فقدان کاوش

وجود کاوش

شاخص

هویت دنباله رو

هویت موفق

وجود تعهد

هویت سردرگم

هویت بحران زده

فقدان تعهد

 

با در نظر گرفتن بود و نبود هر یک از این دو بعد (مکاشفه وتعهد)، مارسیا چهار وضعیت هویت را جداسازی کرده است.
الف) هویت سردرگم (هویت آشفته یا هویت مغشوش)

در این وضعیت نوجوان سرگردان است و به عقاید، اصول، یا دیگران پایبند نیست و محدود به بازبینی خود است.

 این گروه شامل نوجوانانی است که هیچ نوع بحرانی را سپری نکرده و در عین حال به اهداف خاصی هم احساس تعهد نمی کنند. آنها به ظاهر افرادی "بی خیالند" و تمایل به انتخاب اهداف خاصی ندارند. روی هم رفته، افراد سطحی، ناخرسند و تنها هستند و توان برقراری روابط صمیمی و خالص را با اطرافیان خود ندارند
ب) هویت زودرس (هویت کلیشه ای یا هویت پیش رس)

نشانه وضعیت زودرسی هویت پرهیزازگزینش خودمختار است.این گروه بدون تجربه بحران نوجوانی،به اهدافی ویژه پایبندشده ودرچهارچوب برنامه هایی که دیگران،به ویژه والدینشان،ازپیش برای آن ها چیده اند،آن اهداف را پذیرفته اند.

این گروه بدون داشتن تجربه بحران نوجوانی، نسبت به اهداف خاصی احساس تعهد پیدا کرده اند. اکثر آنها در چارچوب برنامه هایی که دیگران، و به ویژه والدین از قبل برای آنان تدارک دیده اند، اهداف خاصی را پذیرفته اند. به عنوان مثال انتخاب رشته تحصیلی، نوع شغل، همسر و حتی سبک زندگی آنان توسط والدین تعیین شده است. این نوجوانان انعطاف پذیرند، در زندگی احساس رضایت می کنند، و به شدت به خانواده های خود وابسته اند. آنها باورهای قوی مذهبی دارند، به نظم و قانون اعتقاد راسخ دارند از مراجع قدرت پیروی می کنند. هرگاه باورها و عقایدشان از طرف دیگران تهدید شود، حالتی جزمی پیدا می کنند. به عبارتی این افراد یک مجموعه اعتقادی و یا شغلی را برای خود انتخاب کرده اند بدون اینکه خود در این انتخاب نقش فعالی داشته باشند. 
ج) هویت دیررس (هویت جستجوگر)

در وضعیت دیررسی هویت، افراد هنوز پایبندهای مهمی ندارند تلاش فعال آن ها برای پدیدآوردن پایبندی و تلاش برای هم آهنگی میان منابع گوناگون است.

 این افراد در جهت کسب هویت تلاش می کنند و همواره در حا  لتی دوگانه به سر می برند، اما هنوز تعهدی کسب نکرده اند. این افراد به طور فعالانه تلاش می کنند تا به شناخت عمیق تری از خود برسند و هدف اساسی آنها آماده شدن برای تعهد و کسب مسئولیت است. آنها افرادی رقابت طلب، مضطرب، زنده دل، پرحرف و در عین حال دستخوش تعارض هستند، غالبا این افراد با والد غیر همجنس رابطه نزدیک تری دارند و مایلند که با دیگران نیز روابط صمیمی برقرار کنند، البته در بسیاری از آنان این خواسته تحقق پیدا نمی کند. 
د) هویت کام یاب (هویت کسب شده یا هویت موفق) 

در وضعیت هویت به دست آمده (هویت کام یاب)، شخص اندک اندک اندیشه های خود را یکپارچه می سازد و خویشتنی نو می آفریند. فرد به گونه ای جدی گزینه های متعددی را در نظر می گیرد و با توجه به شرایط خود تصمیم گیری می کند و نسبتا خودمختار است.

بعضی از نوجوانان بحران هویت را با موفقیت پشت سر گذاشته، و نسبت به اهداف معینی تعهدات لازم پیدا کرده اند. این نوجوانان به طور فعال وقت زیادی را صرف حل و فصل مسائل مهم زندگی کرده اند. این گروه، انعطاف پذیر هستند و با فکرو درایت عمل می کنند، اعتماد به نفس بالایی دارند و تحت شرایط فشارزا مقاومت خوبی نشان می دهند. آنها افرادی نسبتا خودمختارند و در روابط اجتماعی، علاوه بر داشتن اعتمادبه نفس، شوخ طبع بوده و ظرفیت فراوانی برای ایجاد روابط صمیمی با دیگران دارند
الگوی وضعیت های هویت مارسیا، اساسا روی وضعیت یا پایگاه یا نتیجه ی فرایند شکل گیری هویت است، بدین معنا که هویت را اساسا در شرایط پایدار ماندن نتایج جست وجو و ویژگی های ثابت و روشن توصیف می کند (کاته و لوین ، 1998؛ فان هاف ، 1999؛ نقل از سونز، دوریز و گوسنتر ، 2003).

جدیدترین مطالعات انجام شده توسط جیمز مارسیا(1989) بیانگر افزایش غم انگیز آشفتگی هویت در میان دانشجویان شمال آمریکا می باشد این افزایش نسبت، در خلال بیست سال گذشته در میان دانشجویان زن و مرد از 20 درصد به 40 درصد در سال 1984 میلادی بالغ می شود.

مارسیا (1989) ضمن بررسی ها و درمان بیماران روانی به این نکته دست یافت که آشفتگی هویت دارای یک جوهر داده نبوده و باید مورد تجدیدنظر قرار گیرد. وی آشفتگی  هویت را شامل چهار گروه زیر می داند:
1- تجربه خود  و اختلال شخصیت مرزی: 

مارسیاویژگیهای گروه اول آشفتگی هویت رامعادل سندرم سازمان یافتگی شخصیت مرزی که توسط(گرنبرگ 1987) و کوهاتز1987) مطرح می شود، می داند که عبارت است از "تاخیر تحولی درشکل گیری خود یکپارچه".
2- آشفتگی بی تفاوتی: 

 دومین نوع آشفتگی هویت را در کسانی مشاهده می کنیم که علیرغم برخورداری از خزانه مهارت های بین فردی، قادر به انتخاب شغل و سرمایه گذاری روانی نسبت به یک چارچوپ ایدئولوژیک نیستند.
3- آشفتگی سازگاری فرهنگی:

درچنین حالتی فرد شرایط وتوانایی های لازم برای کسب موفقیت آمیزهویت یافتگی را دارد اما آشفتگی هویتی و نداشتن هویتی مشخصی برای جامعه ای که احساس تعهد، ضد ارزش محسوب می شود نشانه سازگاری اجتماعی است.  
4-  آشفتگی تحولی:

چهارمین نوع از آشفتگی هویت را آشفتگی تحولی تشکیل می دهد. این گروه از افراد از نظر ساختار شخصیت و نظام ارزشی امکان هویت یابی موفقیت را دارا می باشند. اما موقتا و عمدا خود را از هویت یابی دورنگه داشته اند. این افراد نه مانند افراد دچار بحران هویت درگیر بحران اند  و نه مانند گروه آشفته بی تفاوت می باشند. آنها به جای آنکه اقدام به کسب هویتی نارس کنند ترجیح می دهند که امکان انتخاب را برای خودشان درآینده حفظ کنند. به طور خلاصه می توان این طور نتیجه گیری کرد که عنوان هویت آشفته یا آشفتگی هویت دارای دامنه نسبتا وسیعی از اختلال شخصیت مرزی تا تاخیرهایی در تحول هویت یابی را که در مسیر کسب هویت می باشند را در بر می گیرد.

هویت اجتماعی وملی :

 ﻫﻮﻳﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ:

ﻫﻮﻳﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﭘﻨﺪﺍﺷﺖ ﻧﺴﺒﺘﺎ  پایدار فرد از کیستی وچیستی خود در ارتباط ﺑﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮ، ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷــﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳــﻖ ﺗﻌﺎﻣﻼﺕ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻓﺮﺩ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺷﺪﻥ ﺗﻜﻮﻳﻦ ﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ  (ﺟﺎﻧﺴﻮﻥ 1997) ﻫﻮﻳﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮﻳﻦ ﺑﻴﺎﻥ، ﺗﻌﺮﻳﻔﻰ ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﻯ ﻋﻀﻮﻳﺖ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺍﺯ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺩﺍﺭﻧﺪ( ﺑﺮﺁﻭﻥ، 771:1915) ﺑــﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﭼﺎﻭﺷــﻴﺎﻥ) . ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻳﮋﮔﻰ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﻳــﻰ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻳﺰﻯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺎ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﻣﺜﻞ ﺩﻳﻦ، ﺯﺑﺎﻥ، ﻗﻮﻡ ﻳﺎ ﻧﮋﺍﺩ، ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺭﺳﻮﻡ، ﻃﺒﻘﻪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻭ ...ﻣﺆﻟﻔﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻫﻮﻳﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺑﻪ ﺷــﻤﺎﺭ ﻣﻰ ﺭﻭﻧﺪ( ﺍﺭﻣﻜﻰ ﻭ ﭼﺎﻭﺷﻴﺎﻥ ، 58 :1381 )

بدون هویت اجتماعی، جامعه ای در کار نیست از نظرجنکینز هویت اجتماعی عبارت است از شیوه هایی که به واسطه ی آنها افراد و جماعتها در روابط اجتماعی خود از افراد و جماعتهای دیگر متمایز می شوند. هویت اجتماعی، برقراری و متمایز ساختن نظام مند نسبتهای شباهت وتفاوت میان افراد، میان جماعتها، و میان افراد و جماعتها است. شباهت و تفاوت با هم هستند(جنکینز، 9:1381) جورج هربرت مید معتقد است «هر فرد هویت یا خویشتن خویش را از طریق سازماندهی نگرشهای فردی دیگران در قالب نگرشهای سازمان یافته ی اجتماعی یا گروهی شکل می دهد. در اصل تصویری که از خود میسازد بازتاب نگرشی است که دیگران به او نسبت میدهند» (گلمحمدی، 9:1380) هویت اجتماعی گسترهای بزرگ از هویت ها را در ذیل خود قرار میدهد. هویتهایی چون هویت جنسی، سنی، نژادی، قومی، مذهبی، طبقاتی، منطقه ای،هویت ملی و فراملی

 ﻫﻮﻳﺖ ﻣﻠﻰ: ﻫﻮﻳﺖ ﻣﻠﻰ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻯ ﺍﺣﺴــﺎﺱ ﺗﻌﻠﻖ ﻭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﻯ ﺑﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻭ ﻧﻤﺎﺩﻫﺎﻯ ﻣﺸﺘﺮﻙ ﺩﺭ بعد ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻣﻠﻰ ﺍﺳﺖ .ﺍﻳﻦ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻭ ﻧﻤﺎﺩﻫﺎ ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﻭ ﺗﻤﺎﻳﺰﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ :بعدﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ،ﺗﺎﺭﻳﺨﻰ، ﺟﻐﺮﺍﻓﻴﺎﻳﻰ، ﺳﻴﺎﺳﻰ، ﺩﻳﻨﻰ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﻰ (ﺗﻮﺳﻠﻰ، ﻗﺎﺳﻤﻰ، 9:1381) ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻫﻮﻳﺖ ﻣﻠﻰ ﺑﺎ ﺳﻪ بعد ﻭ ﺑﺎ ﺷﺎﺧﺺ،« ﺗﻌﻠﻖ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺸﺘﺮﻙ » « ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﻯ ﻣﺸﺘﺮﻙ » و« ﻣﻴﺮﺍﺙ ﻣﺸﺘﺮﻙ » ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻨﺠﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﺑﻌﺪ ﺗﻌﻠﻖ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺸﺘﺮﻙ ﻣﺘﺸﻜﻞ ﺍﺯ ﺷﺶ ﺟﺰء ﺍﺳــﺖ : اﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﻣﻠﻰ، ﺗﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺳــﺮﺯﻣﻴﻦ، ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﻪ ﺳــﺮﻭﺩ ﻣﻠﻰ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﻠﻰ، ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﺍﻋﻴﺎﺩ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻏﺮﻭﺭ ﺩﻳﻨﻰ . بعد ﺩﻭﻡ ﻳﻌﻨﻰ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﻯ ﻣﺸﺘﺮﻙ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻣﻞ . ﭼﻬﺎﺭ ﺟﺰء ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺟﺰﺍ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﻭﻃﻦ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺷــﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ . بعد میراث ﻣﺸﺘﺮﻙ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﺸﻜﻞ ﺍﺯ ﻋﻨﺎﺻﺮﻯ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻫﻴﺮ ﻣﻠﻰ، ﻋﺸﻖ ﻭﺭﺯﻳﺪﻥ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻰ ﺍﺳــﺖ .ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎﻯ ﻓﻮﻕ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﭼﻮﻥ ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ، ﻧﻮﻉ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺳﻨﺠﺶ ﻫﻮﻳﺖ ﻣﻠﻰ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ.

انسان هویت را می‌سازد، کسب می‌کند یا به ارث می‌برد؟

این بحثی سابقه‌دار است و حتی قبل از دوران جدید و مدرن یا دوران متاخر مدرن مطرح بوده است. قبل از بحث هویت، بحث شخصیت، رابطه آن با ارث و محیط و اینکه اکتسابی است یا محول مطرح بود. دراین‌باره نظریه‌های مختلفی وجود دارد؛ نظریه‌های متفکران سنتی، ونظریه‌های تجددی‌ها یا پست‌مدرن‌ها و.... متفکران سنتی به طورطبیعی به فطری یا ذاتی‌بودن شخصیت معتقدند. در نگاه این دسته از متفکران سنتی بر اینکه انسان دامنه محدودی دارد و دارای استعدادهای ازقبل‌تعیین‌شده‌ای است تاکید می‌کند، اما مثلا در نگرش ملاصدرا این موضوع تفاوت پیدا کرده است. در این تفکر، «انسان نوع متوسط» مطرح شده است و اینکه هر انسانی می‌تواند خودش را بسازد؛ به عبارتی انسان‌ها این قدرت را دارند که به اشکال مختلف، خودشان را محقق کنند. در میان متفکران مسلمان دوره سنت(سنتی)، به‌ویژه شیعیان، این قضیه‌ که انسان می‌تواند خودش را بسازد بسیار موضوعیت پیدا کرده است. اصولا پیش‌شرط نگاه دینی آن است که انسان‌ها می‌توانند خودشان را بسازند. اگر بناست انسان‌ها در مقابل رفتارهایی که انجام می‌دهند مسئول باشند، باید این امکان برایشان وجود داشته باشد که بتوانند خود را به اشکال مختلف محقق سازند. در بحث جبر و اختیار هم این موضوع مطرح می‌شود و مختار یا مجبوربودن انسان درواقع ناظر بر این است که چقدر می‌تواند متفاوت از آن چیزی که از قبل به او داده شده است، عمل کند. البته عواملی که انسان را به شکل خاصی درمی‌آورند بخشی از تقدیرات خداوندی است. در دیدگاه مدرنیسم و تجدد، بیشتر بر تاثیر عوامل محیطی بر شخصیت انسان تاکید می‌شود. بر این اساس، عده‌ای از متفکران مسئله جبرگرایی و تاثیر جبرگونه محیط بر شخصیت انسان را مطرح کرده‌اند. در نتیجه از نظر آنها، انسان چندان اختیاری ندارد و نمی‌تواند در شکل‌دهی به خودش تاثیری داشته باشد. البته در حوزه روان‌شناسی، در نگاه اولیه مدرن نیز این تاکید بر ویژگی‌های ارثی و ذاتی وجود داشت، ولی در نگاه متاخر مدرنیته، یعنی همان پست‌مدرن‌ها، بر این مسئله که هویت برساخته است بیشتر تاکید می‌شود؛ تا حدی که معتقدند انسان می‌تواند هرچه که می‌خواهد باشد. این، نگاهی افراطی است و در تجربه‌های شخصی خود ما هم در مورد آن شک و تردید و سؤال‌هایی وجود دارد. تفاوت این دیدگاه با نگاه ملاصدرا در این است که از نظر ملاصدرا، امکان برساختگی نامحدود نیست، به علاوه او به این مسئله عقیده دارد که حقیقت نهایی انسان در بهشت ظاهر می‌شود و در آنجا معلوم می‌گردد که اصلا حیوان است یا انسان. درواقع تقدیر خداوندی این است که انسان‌ها توانایی ساختن خود را داشته باشند. به هر صورت این امکان برساختگی، بسیار مشخص و ملموس است و محدودیت‌هایی دارد، اما دیدگاه جدید محدودیتی برای آن قائل نیست.

نتیجه  گیری

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻴﺮﻯ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯﺁﻧﺠﺎﻛﻪ ﻫﻮﻳﺖ ﻧﻴﺰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﻰ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺷﺨﺼﻰ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻫﺮ ﺷﺨﺺ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻫﻮﻳﺖ ﻭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﺮﺭﺳــﻰ ﻫﻮﻳﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺴــﻴﺎﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﻫﻮﻳﺖ، ﺑﺴــﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭﻫﺎﻯ ﺍﻧﺴــﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺷــﻜﻞ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ .ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ بعد ﺷــﻨﺎﺧﺘﻰ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﻰ ﻗﻀﻴﻪ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻫﺎﻯ ﺷﻨﺎﺧﺘﻰ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﻰ، ﺑﺴــﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ. ﺧﻸ ﻋﻤﺪﻩ ﻭ ﺭﻳﺸﺔ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻫﻮﻳﺘﻰ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻛﺸــﻮﺭﻣﺎﻥ در بعدﺷــﻨﺎﺧﺘﻰ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ .ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﺔ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﮔﺬﺍﺭ،ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﻛﻨﺪﻩ ﺷــﺪﻥ ﺍﺯ ﺑﻨﻴﺎﺩﻫﺎﻯ ﺳﻨﺘﻰ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺿﻌﻒ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻰ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺳــﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎﻯ ﻧﻮﻳﻦ ﻣﺪﻧﻰ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻋﺪﻡ ﺗﺸــﺨﻴﺺ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻯ ﻣﻨﺎﺳــﺐ، ﺩﭼﺎﺭ ﺗﻌﺎﺭﺽ، ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﻰ ﻭ ﺑﻼﺗﻜﻠﻴﻔﻰ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﺑﻴﻦ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﻯ ﺳﻨﺘﻰ ﻭ ﻣﺪﺭﻥ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻨﺪ .ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﺷــﺮﺍﻳﻄﻰ ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﻮﻣﻰ ﻳﺎ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﻰ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺯﻣﻴﻨﺔ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻫﻮﻳﺖ ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ.

منابع: 

تیر و مرداد 1395 دوره 2 شمار ه4 و 5 (پیاپی 11 و 12)(جلد 4 مطالعات هنر و معماری)  نشریه شباک قنبرپورمرجان حیدری علی اکبر, قنبرپور علی

یوسفی، فرزانه و خضری مقدم، نوشیروان،1395،هویت فردی و اجتماعی و عوامل موثر در بهسازی خود،اولین کنفرانس بین المللی پژوهش های نوین در حوزه علوم تربیتی و روانشناسی و مطالعات اجتماعی ایران،قم،

ﻧﻘﺶ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﻘﺎء ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎﻯ ﻫﻮﻳﺖ ﻣﻠﻰ؛ ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﺰﺍﺩﻩ ﺍﻗﺪﻡ ﺩﻛﺘﺮﻯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﻰ ﻭ ﻋﻀﻮ ﻫﻴﺌﺖ ﻋﻠﻤﻰ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﺒﺮﻳﺰ

ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﺗﺤﻘیقات فرهنگی دوره سوم شماره 9 ﺑﻬﺎﺭ1389  ﺹ ﺹ ،،181-206

احمدی پوروهمکاران( 1389)تحلیل قومیت وهویت قویمی درایران جهت امنیت پایدارفصلنامه علمی-پژوهشی انتظام اجتماعی 35-69

 فکوهی . ن ( 1380) بررسی رابطه میان الگوهای جهانی ملی و قومی و پیامدهای اجتماعی و راهکارهای مقابله اش با اثرات سوء آن در لرستان. نامه  علوم اجتماعی شماره 23

- Alsayyad, N.(2001) .Hybrid culture/ Hybird urbanism:pandora s box of the third place in:Nezar

Alsayyad(Ed) Hybird urbanism on the identity discourse and the built environment .praeger publihers

چنکینز، ریچارد( 1381) هویت اجتماعی ، ترجمه تورج یار محمدی. تهران،  شیرازه

گل محمدی، احمد ( 1380) بحران هویت  فصلنامه مطالعات ملی، سال سوم  شماره ی دهم

حسین کچویان. هست ها وباید های هویت ما  1387 شماره  67

تحلیل محتوایی داستان های نوجوانان از حیث ابعاد هویت یابی برپایه نظریات اریکسون، مارسیا و برزونسکی عاطفه شریف،وجیه حسینی